عادت رفتاری چیست؟
در واقع کل زندگی ما مجموعهای از عادتهای رفتاری است. بیشتر انتخابهایی که میکنیم، نتیجه تصمیمگیریهای ما هستند که با دقت انجام شده، ولی این حقیقت ندارد، آنها عادت و الگوی رفتاری هستند.
عادت رفتاری یا تصمیم
گرچه هر عادت رفتاری به خودی خود کوچک به نظر میرسد، در طی زمان، خریدهایی که میکنیم، غذاهایی که سفارش، حرفهایی که با فرزندانمان میگوییم، اینکه چگونه پول خرج میکنیم یا پسانداز، در چه زمانهایی ورزش میکنیم، و چگونگی سازماندهی افکارمان در موقع حل مسائل.
مقاله منتشر شده محققی از دانشگاه «دوک» در سال 2006 نشان داد که بیش از چهل درصد کارهایی که افراد در طی یک روز انجام دادند، در واقع تصمیم نبوده بلکه الگو و عادت رفتاری بوده است. بنابراین محققان تصمیم گرفتند آزمایشی را بر روی موشها انجام دهند که وقتی این موشها بسیاری از کارهای معمولی و روتین را انجام میدهند،چه اتفاقی در سرشان میاُفتد.
آزمایش بر روی موشها
در عمل جراحی ،هر موشی چیزی داشت که شبیه به یک فرمان اتومبیل بود و تعداد زیادی سیم ریز و باریک که در جمجمهاش قرار داده شده بود.سپس حیوان درون یک مسیر مارپیچ قرار داده شد که در یک انتهای آن یک شکلات قرار داشت.
این مارپیچ طوری طراحی شده بود که هر موش پشت یک دیواره قرار میگرفت که وقتی صدای کلیک بلندی میآمد باز میشد. در ابتدا وقتی موش صدای کلیک را میشنید و میدید که دیواره ناپدید شده است معمولاَ راه را به سمت بالا و پایین میگشت و گوشهها رو بو میکشید و به دیوارهها ناخن میکشید (الگوی رفتاری).
به نظر میرسید بوی شکلات را تشخیص میدهد، ولی نمیتواند بفهمد چگونه باید جای آن را پیدا کند. هنگامی که موش به بالای مارپیچ تیشکل میرسید، اغلب به سمت راست، دور از شکلات میرفت و سپس به سمت چپ میرفت و گاهی بدون دلیل خاصی توقف میکرد (الگوی رفتاری).
الگوی عادت رفتاری موشها
اکثر آنها بالاخره شکلات را پیدا میکردند، اما هیچ الگوی قابل تشخیصی در مسیرهای پر پیچوخمی که آنها طی میکردند وجود نداشت.به نظر میرسید موشها برای تفریح و بازی راه میروند.
با این حال، تحقیقهای انجام شده روی سر موشها چیز دیگری میگفتند. هنگامیکه موشی در مارپیچی را میرفت، قسمتی از مغزش بنام گانگالیون به شدت کار میکرد.
هر بار که یک موش هوا را بو میکشید یا به دیوار ناخن میکشید، در مغزش فعالیت زیادی انجام میشد، گویی هر بوی جدید، نور و صدا را تجزیه و تحلیل میکرد. موش هر بار که مسیر پیچیده را طی میکرد اطلاعاتی را پردازش میکرد.
دانشمندان آزمایش را چندین بار تکرار کردند و هر بار دقت میکردند که چگونه فعالیت مغزی هر موش هنگامی که از یک مسیر صدا عبور میکند عوض میشود. مجموعهای از تغییرات به آهستگی ظاهر شدند.موشها در گوشهای میایستادند و بو میکشیدند و در جهت اشتباه به مسیر ادامه میدادند.
در عوض، در طول مسیر مارپیچ سریعتر و سریعتر حرکت میکردند و در مغزشان اتفاق غیرمنتظره رخ میداد: هنگامیکه موشی یاد میگرفت چگونه در مارپیچ حرکت کند، فعالیت مغزشاش کاهش مییافت. هنگامیکه مسیر برای موشها مشخصتر میشد آنها کمتر و کمتر فکر میکردند (عادت رفتاری).
گویی دفعات اول که موش مسیر را کشف میکرد، مغزش مجبور بود با قدرت تمام کار کند تا تمام اطلاعات جدید را بفهمد. ولی بعد از چند روز دویدن در یک مسیر، نیازی به ناخن کشیدن به دیوار یا بو کشیدن هوا نمیدید و بنابراین فعالیت مغزی کاهش مییافت. دیگر نیازی نداشت که انتخاب کند به کدام جهت بپیچد و در نتیجه مراکز تصمیمگیری مغز از فعالیت باز میایستاد.
نتیجه آزمایش عادت رفتاری
تنها کاری که میبایست انجام داد این بود که کوتاهترین مسیر رسیدن به شکلات را پیدا کند. در عرض یک هفته حتی ساختارهای مغزی مرتبط با حافظه از کار ایستادند. اینکه چگونه از داخل مسیر بدود، به اندازهای برای موش نهادینه شده بود که بندرت لازم بود فکر کند (ایجاد عادت رفتاری).
مشاوره
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
روشهای افزایش تمرکز
نقشه ذهنی چیست و چگونه آنرا ترسیم کنیم؟
چگونه اعتماد به نفسمان را افزایش دهیم؟
چطور کتاب بخوانیم؟
برنامهریزی و ارزیابی سرعت مطالعه
خشنودی درونی چیست؟
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مقاله جالبی بود