مغز در ایجاد عادتها چگونه رفتار میکند؟
« ای برادر تو همان اندیشهای مابقی خود استخوان و ریشهای »
مولانا
بخشبندی مغز
دانشمندان مغز را به دو بخش تقسیم کردهام: ضمیرخودآگاه و ضمیر ناخودآگاه.هدف از خلق عادت این است که مغزتان را با تکرار و تمرین تغییر دهید. اما مغز ما در برابر تغییر از خود مقاومت نشان میدهد، مگر اینکه به آن پاداش دهید. بنابراین در تغییر عادت دو اصل اساسی وجود دارد: تکرار و پاداش
ضمیر ناخودآگاه به مفید بودن علاقه دارد و به همین دلیل است که ما در زندگی عادتهایی داریم. زمانیکه رفتاری را در طول زمان تکرار میکنید، مغز یاد میگیرد این روند را بهطور خودکار انجام دهد.
این خودکار عمل کردن باعث میشود مغز انرژی کمتری صرف کند تا اینکه بخواهد هر رفتار را بصورت مجزا بررسی کند. اگر تصمیمی را خیلی سریع گرفتید، احتمالاَ به این دلیل است که این تصمیم را بر اساس عادت گرفتهاید.
مغز انسان به آرامی تغییر میکند و با ثبات است. گاهی تصور کردن به اینکه فرمانده بدن به آرامی تغییر میکند خستهکننده است ولی اگر کمی دقت کنیم این موضوع بسیار مفید است. فرض کنید اگر طی یک شب، رفتارتان بطور ناگهانی تغییر ماهیت پیدا کند، آن وقت چه اتفاقی میاُفتاد؟ دیوانه میشدید!
ایجاد عادتها
وقتی عادتهای درست و جدیدی ایجاد میکنید، خود به خود همهچیز آسانتر میشود. با این کار میتوانید کارهای درستتر را با سعی و تلاش کمتری انجام دهید. بسیاری فکر میکنند این کار بسیار سخت یا محال است، زیرا جنبه منفی پایداری مغز را در نظر میگیرند.
اینکه آنها را وادار میکند که چطور غذاهای ناسالم بخورند، سیگار بکشند و یا ناخنهای خود را بجوند.اگر این نکته را در نظر بگیریم که نیمی از رفتارهای ما بهصورت خودکار انجام میگیرد، میتوانیم از این موضوع استفاده کرده و آن را برای یک زندگی هدفمند، سودمند سازیم.
چرخه عادتها
در این چرخه ما یک سرنخ، روتین و پاداش داریم. برای مثال،شاید کسانی را دیده باشید وقتی عصبی میشوند به سراغ خوردن شیرینی و شکلات میروند و زمانی که از انها می پرسیم چرا ؟ به ما جواب میدهند با خوردن شیرینی ارام میشویم.
در اینجا سرنخ ما،عصبی شدن است، روتین ،خوردن شیرینی و پاداش، آرام گرفتن. بنابراین بیشتر این افراد از اضافه وزن هم رنج میبرند.
برگرفته از کتاب ریز اقدامها
دیدگاهتان را بنویسید